سابقه ی حضور بیگانگان و قدرت های استعماری در ایران و بطور کلی در منطقه خاورمیانه به قرن هیجدهم میلادی باز می گردد, ارزش ژئوپلیتیکی ایران به حدی است که هرگونه تغییری در حاکمیت آن می توانسته موازنه ی منطقه ایی و جهانی را برهم زند. در سالهای اولیه قرن بیستم یا دوره ی حاکمیت بلامنازع  بریتانیا  بر خلیج فارس  و تنگه هرمز, رقابتی بین آن کشور  و دولت روسیه, آلمان و فرانسه وجود داشت. با مطالعه و بررسی وقایع و رویداد های تاریخی به روشنی پی به نقش پر رنگ و اثر گذار  این دول  خصوصا بریتانیا و روسیه ,در اغلب جنگها و درگیریها , شورش ها و بلواهای داخلی و حتی تغییر حاکمیت در ایران می بریم. از جنگ جهانی دوم به بعد آمریکا جایگزین دولت استعماری انگلیس شد و همواره سعی در  کنترل, نظام سیاسی ایران داشته است.ایران با ۱۶۴۸۱۹۵ کیلومتر مربع مساحت از شمال با ارمنستان, آذربایجان و ترکمنستان,  که هر سه از جمهوریهای سابق شوروی میباشند و دریای خزر, از شرق با پاکستان و افغانستان و از مغرب با ترکیه و عراق و از جنوب با خلیج و فارس و دریای عمان همسایه است. و با ۱۴۰۰ کیلومتر مرز آبی در خلیج فارس می تواند نقش بسیار ارزنده ای در حفاظت منطقه  داشته باشد از همین رو نقش ژاندارم منطقه به محمدرضا شاه ایران محول گردیده بود. از دیگر دلایل توجه بیگانگان به این کشور  حجم زیاد ذخائر نفتی و گازی شناخته شده در این منطقه و ثروت ناشی از صادرات نفت و گاز بود که این ثروت، کشورهای منطقه ی خلیج فارس خصوصأ ایران را به بازار مناسبی برای کالاهای جهان تبدیل می نمود. موقعیت ژئو پلیتیکی  ایران زمینه های  زیادی برای رقابت و درگیری و یار و گیری بین دولتهای بیگانه خصوصا انگلیس و روسیه بوجود آورده بود  از اینرو شاهد نفوذ آنها  بر رجال و دولتمردان و قبایل و طوایف خصوصا در دوقرن اخیر می باشیم .  درص ٣٠٢ كتاب رضاشاه و قشون متحدالشكل تأليف دكتر باقر عاقلى آمده است كه :خوانين بختياري در اواخر عهد صفويه و نادرشاه در بعضى از حوادث و وقايع ايران مداخله داشته اند و در عهد استبداد صغير محمدعلى شاه قاجار قيام آنها و مساعى بعضى از رؤساى آنها مانند صمصام السلطنه و سردار اسعد به كمك مجاهدين مشروطيت در فتح تهران مشهور است.(همین صفحه در پاورقی:البته این قیام به تحریک دولت انگلستان بود.پس از استبداد صغیر نیمی از ایران در دست قدرت بختیاریها قرار گرفت و عده زیادی از آنان به مقامات وزارت, امارت, والیگری و حکمرانی رسیدند و بعضی از آنها از غارت اموال مردم و تاراج بیت المال مضایقه نکردند. زمانی نیز شهر تهران, در سلطه سواران بختیاری امنیت خود را از دست داده بود که سرانجام با خلع سلاح آنها توسط ژاندارمری تا حدی امنیت از دست رفته اعاده گردید. ) در ص۱۶۸ کتاب اختناق ایران تألیف مورگان شوستر  آمده است:در این موقع کابینه بشمولیت صمصام السلطنه که رییس الوزراء بود, بواسطه ی اینکه از غارتگری و چپاول رسمانه خزانه که از طرف ایشان جاری بود پروتست نموده بودم, بنای اظهار مخالفت را با من گذارد. رییس الوزراء از وعده هاییکه درباره مساعدت در تشکیل ژاندارمری خزانه نموده(بود) از قبیل دادن اجازه برای تعیین محل سربازخانه و لوازم دیگر که در تصرف وزیر جنگ بود, تخلف و انکار ورزید. در آنزمان افواج دولتی مشتمل بود بر عده ی غیر معینی بختیاری غیر منظم که در اصفهان و راه طهران و خود پایتخت بودند, و هزار ودویست نفر پلیس و پانصدنفر ژاندارم در خود پایتخت, و پانصد نفر ژاندارم دیگر هم در قزوین در تحت فرمان یکی از لفتنت (افسر)های یفرم و بقدر دویست نفر هم داوطلب یا برحسب مشهور مجاهد ارمنی بودند.... در ص ۲۵۰ همین کتاب می خوانیم:خبر رسید که بسیاری از خوانین بختیاری که بیشتر از سایرین با من عداوت و خصومت داشتند, به اشاره ی امیر مفخم غدار, برانگیخته شده و اتفاق نموده اند که بمنزل من در پارک اتابک حمله نموده و خزانه دولتی را تصرف کنند و دفاتر را آتش زده و آمریکاییها را از خدمتشان منفصل بنمایند. امیرمجاهد و بسیاری از بختیاریها , مقدار زیادی پول برای مصارف و مقاصد اتباع خود, در تابستان گذشته از من گرفته (بودند) ومن بگرفتن صورت حساب و مخارج آن وجوه مصر بودم .چون این خبر به من رسید , یکی از دوستان ایرانی خود را بمرکز بختیاریها فرستادم , که بخوانین اطلاع بدهد که اگر خیال چنین اقدام بیهوده ایذدارند, لازمست که ثانیأ فکر و تأمل نمایند. مقصود من بی شبهه اطلاع دادن به آنها بود, که از طرز خیالات و رفتار ایشان مطلع میباشم(سپس احتیاطأ) گارد ژاندارم خزانه ی پارک اتابک را , از پنجاه نفر سابق بیشتر نمودم که مجموعأ یکصدو پنجاه نفر, همیشه آنجا بر سر خدمت بودند (ولی)بختیاریها هیچ نیامدند. قدری بعد از این واقعه, ما بین یفرم خان و سرداران بختیاری نقاضت و عداوت سختی واقع شد, و تا مدت مدیدی هر ساعت احتمال مصادمه ی سخت ,با اسلحه, بین بختیاریها و پلیس و ژاندارمری یفرم خان میرفت. یفرم از ریاست نظمیه و پلیس شهر مستعفی شد. شهرت نمود که بختیاریها با بریگارد قزاق, در تحت حمایت روس و فرمان کلنل زاپلسکی , در گرفتن اسلحه از پلیس طهران , و متابعین یفرم خان, سازش و اتفاق نموده اند, این سوء ظن منحوس , بی نظمی و پریشانی شهر را زیادتر نمود و هر ساعت احتمال بغارت و خونریزی شدید میرفت , و فداییان که عددشان دو هزار نفر بود, اعلان کردند که برای مقابله حاضر و مهیا میباشند. منازعه بین یفرم و بختیاریها , رفته رفته باصلاح انجامید , و شخص مذکور, یعنی یفرم مسؤلیت نظم اداره ی پلیس را بعهده گرفت.......در ص ۴۴۳ چنین آمده: دو دولتی که کرارأ اظهار خواهشهای صادقانه میکردند برای ترقی و ترفیع حال این مملکت و اهالی ستم دیده اش, که میخواهم خدمتی بدیشان نمایم, همان دو دولت(منظور روسیه و انگلستان هستش) ممانعت و تخلف از وعده های خود مینمایند...   در کتاب خاطرات همفر،  جاسوس انگلیسی در ممالک اسلامی  که روایت سالهای ۱۷۱۰ میلادی به بعد است  به چگونگی آموزش این جاسوسان و نفوذ آنها در کشورهای   ایران , عثمانی و عربستان می پردازد  در ص ۱۸ این کتاب می خوانیم:..مأموریت من حاوی دو قسمت بود, نخست فراگیری زبان ترکی, که در آن هنگام زبان رسمی آن دیار بود. من فقط , چند واژه ترکی در لندن آموخته بودم.پس از زبان ترکی باید زبان عربی, قرآن و تفسیر و سپس زبان فارسی را یاد می گرفتم. ...من مأموریت داشتم که در آموختن این زبانها چنان مهارتی بدست آورم که بتوانم مانند مردم آنجا صحبت کنم. یاد گرفتن یک زبان در مدت دو یا سه سال ممکن است, اما تسلط به آن, سالهت وقت و فرصت میخواهد و من مجبور بودم این زبانهای بیگانه را به گونه ای فرا گیرم که هیچ نکته ای از  قواعد و رموز آن فروگذار نشود و هیچکس را توانایی آن نباشد که در ترک یا ایرانی یا عرب بودنم شک کند. ......... در بیان الطاف دو دولت روس و انگلیس میتوان به قراداد  ۳۰ اوت ۱۹۰۷ میلادی و تقسیم ایران به سه منطقه (۱-منطقه روسها۲-منطقه انگلیس ها۳-،منطقه بیطرف) و تکمیل این قراداد به سال۱۹۱۷ و حذف منطقه ی بیطرف و تقسیم ایران بین انگلیسیها و روسها و قرار داد ۱۹۱۹ معروف به قرارداد وثوق الدوله اشاره نمود . وثوق الدوله که در ایام جنگ بین الملل به دستور انگلیسها نخست وزیر ایران شده بود با قبول مبلغ ۱۳۰هزار لیره که بین او و نصرت الدوله پسر شازده عبدالحسین فرمانفرما و صارم الدوله پسر ظل السلطان تقسیم شد تن به انعقاد این قراداد دادند. البته در سالهای آتی, رضاخان با بقدرت رسیدن کل مبلغ را از آنها مطالبه و اخذ نمود ...